سوگند دروغين
نوشته شده توسط : محمد حسيب نيازي
و سوگند خوردم به روح آن پرنده عاشق آن خفته بر دکل برق که ترانه ای که تو دوست داری و من دوست دارم و جاده دوست دارد هرگز زیر لب زمزمه نکنم سوگند خوردم که دلم دیگر هوای ترا نکند و خودم را در مطبخ به بیگاری کشاندم و دستهایم را چون رخت پاکیزه به طناب خانه آویختم که به یاد تو بر صفحه کاغذ جوهری نگردد روزه گرفتم نام ترا اما یادت ... یادت ... یادت بر گوشه گوشه پرده آشپزخانه ای عاشق آفتاب هنوز دوخته بود رخ تو گل گل بر پشت شیشه پنجره چسپیده بود و در گلدانها ... رو به خورشید هنوز هم صبورانه نشسته بود خانه ام پر از گل آفتابگردان بود از گناهم بگذر ای روح آن پرنده عاشق با این همه سوگندهای دروغین میان این دریای خاطره و یاد تو بگو چگونه خیس نشوم ؟



:: بازدید از این مطلب : 574
|
امتیاز مطلب : 110
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : 17 شهريور 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: